خیال

ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود

تو در آنار من بشيني محال بود

هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود

چشمان مهربان تو پاك و زلال بود

پاييز بود و آوچه اي و تك مسافري

با تو چه قدر آوچه ما بي مثال بود

نشنيد لحن عاشق من را نگاه تو

پرواز چشم هاي تو محتاج بال بود

سيب درخت بي ثمر آرزوي من

يك عمر مانده بود ولي آال آال بود

گفتم آمي بمان به خدا دوست دارمت

گفتي مجال نيست و ليكن مجال بود

يك عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود

سهم من از عبور تو رنج و ملال بود

چيزي شبيه جام بلور دلي غريب

حالا شكست واي صداي وصال بود

شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد

اما نه با خيال تو بودم حلال بود 

 

شعر از مریم حیدر زاده



[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,

] [ 17:8 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه